سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

16 ماهگی

این روزا هم تو عوض شدی و هم من ... هر دو یه مدل دیگه شدیم. تو شیرین تر از قبل و من عاشق تر از قبل   نمی دونم چرا انقدر به نظرم تغییر کردی. توی این یه ماه اخیر کارات ، رفتارت، حتی مدل حرف زدنت خیلی عوض شده. انگار جدی جدی داری بزرگ می شی. انقدر شیرین شدی که دلم می خواد درسته قورتت بدم      وقتی بابایی شب از سر کار میاد و باهات حال و احوال می کنه. خوب به حرفاش گوش می دی و بعدش با زبون خودت جوابش و می دی. تو هفته پیش یه شب که بابایی از سر کار برگشت مثل همیشه اول از همه اومد سراغ تو و شروع کرد باهات حرف زدن. خوبی بابایی؟ چه خبرا؟ تو مهد کودک خوش گذشت؟ اول حسابی به جمله هاش دقت کردی و بعد شروع کردی به ز...
31 مرداد 1391

آب بازی

عاشق آب بازی هستی. مخصوصا موقعی که می بینی کسی کنار ظرفشویی ایستاده زود خودتو می رسونی و گریه و زاری که بلندت کنیم تا آب بازی کنی... دوست داری توی ظرفشویی بشینی و همه جونت و خیس کنی که البته این کار و دایی علی یادت داده   البته اگه خونه خودمون باشیم مامانی حواست و پرت می کنه با چیزای دیگه... اما خونه مامان محبوبه دیگه حسابی خودتو لوس می کنی و اونا هم دلشون طاقت نمیاره و در نهایت به خواسته ات می رسی   ...
30 مرداد 1391

مرواریدهای سوم و چهارم

تازه 2 تا مرواریدهای پائینی به راحتی قایل دیدن شده که دندون سومی هم از بالا خودشو نشون داد و به فاصله یکی دو روز چهارمی هم سفید شده. برام جالبه. نه به این که تا همین یه ماه پیش دندون نداشتی و نه به الان که توی همین زمان کم 4 دندونه شدی   2 تا پائینی ها راحت بود. اما برای بالایی ها خیلی اذیت شدی. امیدوارم مروایدهای بعدی بدون درد و اذیت شدن باشه پسرم    توی این عکس 2 تا مرواریدهای پائینی رو می شه دید   تازگیا تا می بینی می خوام ازت عکس بگیرم قیافه ات و این مدلی می کنی. توی همه عکسا همین شکلی هستی ...آخه مامانی اینم شد ژست؟!  ...
19 مرداد 1391

بازم قرار دسته جمعی

دیروز جمعه 6/5/91 دوباره من و بردیا با دوستان خوب و نی نی های خوردنیشون قرار داشتیم. قرار ساعت 5 عصر بود که تقریبا تا ساعت 8 با هم بودیم ... خیلی خیلی خوش گذشت و طبق معمول جای یه عده از دوستان خالی بود که انشاء اله دفعه بعدی همه باشند....   عکسا زیاده و توی ادامه مطلب می زارم بردیا توی مسیر به سمت قرار  بردیا و بابایی توی پارک قبل از رسیدن دوستان  ایلیا خوش اخلاق و اجتماعی با اون بوسه های خوشمزه که دل آدم و می بره حدیث خوشگلم که دقیقا همسن بردیاس . هر دو متولد یه روز و یه ماه و یه سال هستند  کلوچه ای به نام طاها معروف به مهند کوچولو ـ مثل برف سفید و نرم  ...
7 مرداد 1391

بردیا دو دندونه می شود

دندون اولی دیگه کاملا نمایان شده و وقتی میخندی یه مروارید سفید کوچولو تو اون دهن خوشگلت به مامی چشمک می زنه. دیشب بابایی از تیزی دومی خبر داد و وقتی دست کشیدم روش دیدم بلههههههه مروارید دومی هم داره خودشو نشون می ده... قربونت برم که 15 ماه و 5 روز داری و تازه 2 دندونه شدی.   ...
5 مرداد 1391
1